1- استادیار دانشگاه دامغان، دانشکده علوم انسانی ، m.malekshahi1983@gmail.com 2- دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده: (2383 مشاهده)
ترجمه و دریافت تاریخی اگزیستانسیالیسم سارتری به عنوان سلاحی برای مبارزه با آخرین شاه ایران در دهۀ 1340 و اوایل دهۀ 1350
مرضیه ملکشاهی[1] علی خزاعی فرید[2] چکیده اگزیستانسیالیسم از جمله جنبشهای فلسفی مهم در اروپای بعد از جنگ جهانی دوم بود. بررسی دریافت این فلسفه در ایران و معروفترین بنیانگذار و شارح آن «ژان پل سارتر» نشان میدهد که گفتمان اگزیستانسیالیستی در بستر تحولات سیاسی، فرهنگی و تاریخی در ایران و در آمیزش با افق فکری روشنفکران و مترجمان ایرانی، چهرههای گوناگونی از خود نشان داده است. اگزیستانسیالیسم سارتر در آغاز ورود خود به ایران در دهۀ 1320، به عنوان یک فلسفۀ سطحی، امپریالیستی، پوچگرا و غیرسیاسی معرفی شد، اما رفتهرفته مترجمان و نویسندگان ایرانی با اهدافی چون مبارزه با شاه و پیوستن به نهضت جهانسومگرایی، از سارتر یک مبارز انقلابی و از فلسفۀ اگزیستانسیالیسم یک ایدئولوژی انقلابی و سیاسی ساختند. نگارندگان پژوهش حاضر کوشیدهاند تا با تحلیل اسناد (پیرامتنهای ترجمۀ آثار سارتر و ترجمه آثار مرتبط با سارتر و اگزیستانسیالیسم، اعم از مقدمۀ ترجمهها، مؤخرهها، نقد ترجمهها، مصاحبههای مترجمان و تولیدات متنی نویسندگان و روشنفکران ایرانی دربارۀ اگزیستانسیالیسم در کتب و مجلات مختلف) در بستر بافت تاریخی، نشان دهند که چگونه شرایط خاص نسلی که تحت تأثیر انقلابهای جهانی و ضدّ استعماری میخواست به شیوهای بنیادین و سریع نظام موجود را که در نظرش دستنشاندۀ استعمار بود، برافکند، باعث اتخاذ شیوهای از عمل توسط این نسل شد که اگزیستانسیالیسم را از خاستگاه هستیشناختی و فلسفی خود جدا کرد و باعث شد اگزیستانسیالیسم در ایران قبل از انقلاب 1357 نه به عنوان یک فلسفه، بلکه بیشتر به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی به کار گرفته شود. واژههای کلیدی: اگزیستانسیالیسم، سارتر، ترجمه، ایران، جهانسومگرایی